فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
نازنین زینبنازنین زینب، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کُپُلچه خانوم، لُـپـّــــو خان و لُپَّـــک (گردو خانوم)

سه امانت الهی در خانه ی ما

عکسهای تولد دو سالگی ات همراه با علت تاخیر!

1392/4/17 14:17
نویسنده : مامان زنبق
1,599 بازدید
اشتراک گذاری

به نام او

 

دخترِ محبوبه ام...گُلِ دلم...

فاطمه زهرای عزیزم...

باید اول از همه، خودت و بعد این همه خاله های مهربان که به وبلاگت سر می زنند، عذر من رو بپذیرید!

که دلیلم کاملا موجه است!!

درس و دانشگاه و امتحان ها یک طرف...

نی نی تازه ی کوچکولو هم یک طرف...

و سرگرم کردن و مراقبت از تو طرفی دیگر...

و البته با کمی چاشنی تنبلی!!خجالت

همه و همه باعث این دیرنویسی های بنده و بعد هم رویش کاغذ پاره هایی در گوشه و کنار کلبه مان شد پر از شیرین زبانی های بانوی کوچک خانه!

در هر حال باید یک وقت وسیـــــــــع، خداوند نصیبم کند تا بتوانم این همه بلبل زبانی هایت را که صفحه صفحه ی کتابهای درسی ام را کم و بیش پر کرده، در این دفتر مجازی ات بنویسم تا بماند برای چشمان روشنت...

در این پست فقط می خواستم چندین و چند عکس از تولد دو سالگی ات بگذارم (که پس از آن بارها و بارها هروقت اسم تولد حتی میلاد آقا امام زمان (عج) آمده، گفته ای: تولده منه!!)، تا بیش از این دیر نشده!!نیشخند

پ.ن: راستش دلم می خواست مفصل می نوشتم برایت از روزهایی که با هم و بی هم سپری کرده ایم در این دوسال و دو ماه زندگی ات...ولی حیف که زمان و دنیا بسی محدود است و حرفهایم...

اما برای همین چند خط هم که گاه و بی گاه می نویسم برای چشمانت، خدا را شکر می کنم و قانعم!

الان که می نویسم...از آن اتاق صدایت می آید:

ــ خداااای مهربونیه.........دوست دارم...........!!قلب

وقتی می آیم به دیدنت که با دختر دایی پنج ساله ات مشغول بازی هستید، کف زمین و دستها و پاهایتان را درست مثل بزبزک زنگوله پا سفید کرده اید از پودر بچه ای که نمیدانم دقیقا از کجا پیدایش کرده اید!!ابله

پس می بینی که دلایلم کامــــــلا موجه است!!زبان

 

 

این هم از تولد دوسالگی تو در هشتم اردی بهشت سال نود و دو که دلم می خواست خیلی باشکوه برگزارش کنیم اما...

به دلایلی خاص که مجال توضیح نیست، در خانه ی مامان جون (مادر بابایت) گرفتیم و به یک کیک ساده بسنده کردیم... باز هم شکر خدا...

دست همه ی عمو ها و زنعمو ها و یک دانه عمه ی مهربان و شوهر عمه ات هم درد نکند که سنگ تمام گذاشتند و جشن کوچک اما شیرینی در ذهنت به یادگار گذاشتند!فرشته

تولد دو سالگی

 

کادوی من و بابایی ات هم که با زحمت بسیار با زندایی رها به همراه خودت ظهرِ همان روز به بازار رفتیم و خریدیم، ظروف آشپزخانه بود.

 

تولد دو سالگی

 

این ها هم به ترتیب معرفی می کنم از سمت چپ به راست: امیرحسین(پسر عموی وسطی،7ساله)- محمد رادمان و رهام (پسرعموهای دوقلویت که راستش من هنوز هم تشخیصشان نمیدهم!البته یکی سمت راست عکس است،4ساله)- و مُبینا (دختر عمویت خواهر امیرحسین،3 ساله)

 

تولد دو سالگی

 

تو هم که اصلا کلاه تولد دوست نداری!! برعکس هر نوع کلاه دیگر...

 

تولد دو سالگی

 

این هم کیک ساده و جمع و جور دو سالگی ات...

که راستش سلیقه ی بابایی بود! بنده هیچ مسئولیتی را نمی پذیرم!!نگرانهورا

 

کیک تولد دو سالگی

 

بعد از بازگشت به منزل، حدود ساعت دوازده یا یک شب، جنابعالی هوس کردی صندوق عقب ماشین بابابزرگ کنار اسباب بازی ها و هدیه های تازه ات بنشینی...

(البته ماشین پدرِ مامانت دیگه نسبتا ماشین ما شده بس که ما سوارش شدیم!!نیشخند)

 

شب که برگشتیم!

 

قربون خنده ی شیرینت از ذوق این همه کادو...ماچ

 

شب که برگشتیم!

 

این هم کفش های قرمز عیدت که دیگه می خوای بپوشی و بیای پایین به سلامتی!لبخند

 

شب که برگشتیم!

 

خدا رو شکر که تو خوشحالی...انشاالله همیشه شاد باشی...

الهی صدو بیست ساله بشی و عاقبت به خیر...

و با شهادت در رکاب آقا (عج) از این دنیا بری، مـــــــــادر!ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

ساقی رضوان
18 تیر 92 16:04
وووووووووووی بچه چ دوقی کرده:دی


اون کوچکولو کیسته؟؟؟


کیکشو :دی



خوش اومدی...اون کوچکولو هم که...بماند!

ساقی رضوان
18 تیر 92 16:04
رمزم میخام تازشمممممممممم

باشه...اومدم برات گذاشتم خانومی!جازه ات که اومدی سر زدی اینجاستا!

ساقی رضوان
18 تیر 92 22:38
کوچکولو چن ماشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الهیییییییییییی


یه ماه و نیم تقریبا... خداروشکر...
پانی (مامانه بهداد)
20 تیر 92 9:39
سلام دوست جونم چه خوب و خوشحالم که بالاخره آپ کردی.
عزیزکم عااااشق اون عکس صندوق عقب ماشین ِ فاطمه زهرا جان شدم.چقدر خوبه که گل دختر دوران ناب کودکی رو داره در کنار نینی ها میگذرونه . انشاالله عکسای عروسیشو بزاری اینجا و ما هم بیایم قربون صدقه اش بریم.
نازنین مادر سالروز مادر شدنت هم مبارک و خوش و خسته نباشی برای همه ی مهربانی ها.
انشالله که جواب امتحاناتت هم به خوبی بیاد و حسابی انرژی بگیری برای روزهای آینده.
راستی خواااهر جان این روزها خیلی محتاج دعات هستم ها . لحظه های زیبای سحر و افطار میهمانی خدا منو هم یاد کن.
دخمل موفرفری ِ خوش خنده ی منو هم ببوووووووووس یه عالمه.

سلام پانی خانوم.خیلی ممنون از این همه محبتت...
ما هم خیلی التماس دعا داریم بانو...

سحربانو
24 تیر 92 14:21
نی نی تازه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


پ حدسم درست بود؟


عزیزمممممممممم چه بی خبر:دی


دخمله یا پسل؟



تو همیشه اینقدر حدس هات درسته، دختر؟! پس خیلی تَرسَک ناکی!بنده خدا نی نیِ آینده ات، هرکار کنه مامانش می فهمه! دیگه همچین بی خبر هم نموندی که!دوماهشه نی نی جدیدمون تازه! نیدونم هنوز...راستش اصلا فرق نداره واسم... جز واسه لباس و وسیله خریدن و اینکه سفارش لباس بدم واسم بخری!

پانی (مامانه بهداد)
25 تیر 92 11:26
عزیزم پیام خصوصی شما به من رسید امیدوارم پیام من هم این بار رسیده باشه؟

بله...واقعا ممنونم...

غزل
25 تیر 92 23:34
نی نی جدید؟جدن؟ )))))


الحمدلله رب العالمین...
زینب
31 تیر 92 17:16
سلام مامان خانم مهربون
ممنونم از وقتی که برای نوشته ها و عکس های من گذاشتید .
بله گیلان زندگی می کنم

در مورد اون عکس ، از یک خانمی عکس گرفتم که باردار نبود ، و شکمش مصنوعیه ! شما حتما از این ایده استفاده کن ، با شکمی که یه قند عسل توشه و مصنوعی نیست .


سلام زینب خانوم! خیلی جالب بود برام اینکه گفتین مصنوعی بوده.چون واقعا حس خوبی داشت عکستون! ممنون از اینکه نظرتونو برام اینجا نوشتید. حالا عکاس خوب مثل خودتون باید یافت!حیف که دوریم...
مامان شايان و پرنيا
1 مرداد 92 20:52
دوست خوبم دخملم تو فستيوال زيباترين كودك ايراني شركت كرده..
لطفا به وبلاگش بيا و عكس رو ببين و اگه خوشت اومد به ني ني راي بده


سلام... اومدم و رای هم دادم!
مامان فاطمه زهرا
4 مرداد 92 16:38
عزیزم حتما به زودی برات رمز رو میفرستم گلم خصوصی براتون گذاشتم منتظر خبرتون هستم ؟؟؟؟


بله. مسافرت بودیم دسترسی به نت نبود. پاسخ نظر خصوصی تون رو هم خدمتتون دادم.
زهره مامانی مرسانا
15 مرداد 92 3:27
سلام خانمی . خیلی وقت بود که منتظر نوشت هاتون بودم هر روز به وبتون سر میزدم بلکه مطلبی نوشته باشید متاسفانه زمانی که شما فارغ از دغدغه های روزمره شدید و پست گذاشتین من نبودم . نی نی جدید هم مبارکه انشالله به سلامتی دوران بارداری به اتمام برسه. فاطمه زهرای نازم ببوسید. در ضمن منتظر دریافت رمز هستم اگه تمایل داشتید عزیزم

سلام.ممنونم از این همه لطفی که بهمون دارین. سلامت باشید.متشکر از دعای خیرتون.
مامان فاطمه زهرا
29 مرداد 92 18:33
مبارک باشه خانمی تولدت مبارک ایشالا 100ساله شی نه 120 ساله شی نه 120 سال کمه همیشه زنده باشی عزیزم واقعا بارداری مبارک باشه خانمی چه کار خوبی کردی افرین به شما زمان انلاین شدنتو بهم بگو منتظرما مواظب فاطمه زهرا گلی و نی نی کوچولو باش چرا به ما سر نمیزنی


سلام. خیلی ممنون از تبریکتون. چشم. سر هم می زنیم انشاالله.
مامان فاطمه زهرا
30 مرداد 92 16:50
منم انلاین منتظر شما هستم


پس چرا متصل نمیشه...هیچ پیامی از من نمیرسه بهتون؟؟؟
زهرا مامان حنانه
2 شهریور 92 15:43







ممنونم خاله جونی!