سر در گمیِ عجیب و غریبِ یک مادر! یک سوال؟
به نام دانای کُل
من که دیر به دیر می نویسم میدونم که میدونید دقت زیادی دارم روی نوشته هام...
دوست دارم واژه هایی رو بنویسم حتی توی وبلاگ دخترم، که ارزش به یاد موندن و دوباره خوندن رو حداقل برای خودم و خودش داشته باشن! چه برسه که وقت همه ی شما خاله های خوب و مهربون ارزشش بیش از اینهاست.
شاید دلیل اینکه هیچ وقت کسی رو مگر به ضرورت خاص دعوت نمی کنم که بیاد و نوشته هام رو بخونه همین باشه. و البته دلیل دور شدنم از نوشتن...
در هر حال، اینها همه توجیه تنبلی هام برای ننوشتن واسه نی نی های نازنین نمیشه!
راستش خواستم با این پست فقط بپرسم:
به نظرتون، وقتی یه مادر ِ نی نی وبلاگی، یه کوچولوی دیگه رو هم به لطف الهی امانت میگیره از خدا، باید دقیقا چی کار کنه؟
منظورم اینه که چطور باید تقسیم کار کنه از لحاظ وبلاگ نی نی ها؟! یعنی اینکه...
شاید براتون جالب باشه اما من فکر می کنم اون بالای صفحه ی وبلاگهای نی نی وبلاگ فقط سن دقیق نی نی بزرگتر نوشته می شه و این یه جور اجحاف در حق نی نی کوچکولوی آینده است!نه؟
به نظر شما آیا این مادر باید بره یه وبلاگ دیگه، مخصوصِ اون نی نی جدیدش درست کنه و نه که خیلی هم وقت داره و همین یه دونه رو هم هِی آپ میکنه...! اون یکی وبلاگ هم اضافه بشه به مشکلاتش و ندونه به دوستانی که بهش سر می زنن و هی مستقیم و غیر مستقیم میگن چرا دیر به دیر میای چی جواب بده؟!!!
راستش، این افکار ِ چه بسا عجیب و غریب که شاید دغدغه ی هیچ کسی توی این دنیای مجازی نباشه، شده فکر ِ این روزهای من!
واقعا ممنون می شم اگه دوستان گرامی این سوال بنده رو جواب بدن که آیا راهی برای اینکه یه نی نی وبلاگ، دقیقا به دو نیم کاملا مساوی تقسیم بشه هست یا خیر؟
نمیدونم شاید هم اصلا حقوق فرزند بزرگتر باید محفوظ بمونه، چون بالاخره زودتر تشریف فرما شدن به زندگی مشترک مادر و پدر! هوم؟!
نظر شما چیه؟
* این نقاشیِ زیبا هم اثر دوست خوبم، خانم تبسم بهار، نویسنده ی وبلاگ وَزین ِ سامع سوم است که با کسب اجازه از ایشون، به دلیل شباهت عجیب با کپلچه خانومِ ما، در وبلاگش درج شد!