فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
نازنین زینبنازنین زینب، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کُپُلچه خانوم، لُـپـّــــو خان و لُپَّـــک (گردو خانوم)

سه امانت الهی در خانه ی ما

سر در گمیِ عجیب و غریبِ یک مادر! یک سوال؟

1392/5/20 13:58
نویسنده : مامان زنبق
298 بازدید
اشتراک گذاری

به نام دانای کُل


من که دیر به دیر می نویسم میدونم که میدونید دقت زیادی دارم روی نوشته هام...

دوست دارم واژه هایی رو بنویسم حتی توی وبلاگ دخترم، که ارزش به یاد موندن و دوباره خوندن رو حداقل برای خودم و خودش داشته باشن! چه برسه که وقت همه ی شما خاله های خوب و مهربون ارزشش بیش از اینهاست.

شاید دلیل اینکه هیچ وقت کسی رو مگر به ضرورت خاص دعوت نمی کنم که بیاد و نوشته هام رو بخونه همین باشه. و البته دلیل دور شدنم از نوشتن...

در هر حال، اینها همه توجیه تنبلی هام برای ننوشتن واسه نی نی های نازنین نمیشه!خجالت

راستش خواستم با این پست فقط بپرسم:

به نظرتون، وقتی یه مادر ِ نی نی وبلاگی، یه کوچولوی دیگه رو هم به لطف الهی امانت میگیره از خدا، باید دقیقا چی کار کنه؟

منظورم اینه که چطور باید تقسیم کار کنه از لحاظ وبلاگ نی نی ها؟! یعنی اینکه...

شاید براتون جالب باشه اما من فکر می کنم اون بالای صفحه ی وبلاگهای نی نی وبلاگ فقط سن دقیق نی نی بزرگتر نوشته می شه و این یه جور اجحاف در حق نی نی کوچکولوی آینده است!نه؟ابرو

به نظر شما آیا این مادر باید بره یه وبلاگ دیگه، مخصوصِ اون نی نی جدیدش درست کنه و نه که خیلی هم وقت داره و همین یه دونه رو هم هِی آپ میکنه...!مژه اون یکی وبلاگ هم اضافه بشه به مشکلاتش و ندونه به دوستانی که بهش سر می زنن و هی مستقیم و غیر مستقیم میگن چرا دیر به دیر میای چی جواب بده؟!!!متفکر

راستش، این افکار ِ چه بسا عجیب و غریب که شاید دغدغه ی هیچ کسی توی این دنیای مجازی نباشه، شده فکر ِ این روزهای من!خیال باطل 

واقعا ممنون می شم اگه دوستان گرامی این سوال بنده رو جواب بدن که آیا راهی برای اینکه یه نی نی وبلاگ، دقیقا به دو نیم کاملا مساوی تقسیم بشه هست یا خیر؟

نمیدونم شاید هم اصلا حقوق فرزند بزرگتر باید محفوظ بمونه، چون بالاخره زودتر تشریف فرما شدن به زندگی مشترک مادر و پدر! هوم؟!چشم


نظر شما چیه؟

 

 

دخترکوچولوی من نقاشی تبسم بهار

 

* این نقاشیِ زیبا هم اثر دوست خوبم، خانم تبسم بهار، نویسنده ی وبلاگ وَزین ِ سامع سوم است که با کسب اجازه از ایشون، به دلیل شباهت عجیب با کپلچه خانومِ ما، در وبلاگش درج شد!فرشته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

زهره مامانی مرسانا
20 مرداد 92 16:59
واقعا منم خیلی از وبلاگ ها رو دیدم که واسه دو یا سه فرزندشونه ولی اسم فرزند بزرگتر نوشته میشه با تاریخ تولدش. من میگم شما به جای اسم فاطمه زهرا و سنش اغاز یکی شدن با همسر تونو بنویسید و تاریخش شامل هر دو فرزندتون میشه یا اینکه واسه کوچولوی نازتون بعد که بزرگ شد توضیح بدید


خیلی راه حل جالبی بود... واقعا ممنون! باید کاملا عمیق بهش فکر کنم! توضیح هم فکر خوبیه. اما دلم میخواست خود نی نی وبلاگ یه کار اساسی می کرد. مخصوصا که الان قراره انشاءالله جامعه به سمت افزایش جمعیت پیش بره...
ساقی رضوان
21 مرداد 92 20:20
آخییییییییییییییی نی نی گوگولویی


وااااااااااااااااای کد امنیتی ِ این پیام 128 بود.... عشقِ من ((((((((


128 رمز یا نماد یا یادآور شخص خاصیه، ساقی؟! مطمئن نیستم که دقیقا کی. میگی یا از زیر زبونت به زور بکشم بیرون؟:/
پانی (مامانه بهداد)
22 مرداد 92 13:16
سلام عزیزم. خدارو صد هزار بار شکر که خوبین. خوب بمونید انشاالله
منم خیلی از وبلاگ هارو دیدم که همین مشکل رو دارن و نینی وبلاگ که دیگه مشکلاتش خیلی بیشتر هم هست متاسفانه.
ولی میتونی تو قسمت درباره وبلاگ از هردو فرشته ات بنویسی و آرشیو موضوعی ات که خیلی زیاد دلنشینه میتونه باز هم دلنشین تر هم باشه به امید خدا.
ببوس دختر نازنینم رو


سلام.چقدر خوشحال شدم اومدی. ممنونم خیلی.
آره دیگه. مثل اینکه چاره ای نیست! جدی به نظرت اونوقت ضایع نیست من دو کیلومتر آرشیو موضوعی نوشته باشم؟!همین الانش هم به نظرم خیلی زیاده و اگه اونبار نگفته بودی که قشنگه و ...، احتمالا تا حالا پاکشون کرده بودم و خلاصه تر می نوشتم!باید بیشتر فکر کنم به کلمات برای نوشتن یه فهرست موضوعی...
ممنون از راهنماییت.
راستی شما چرا دیگه آپ نمی کنی؟! ما که منتظریم از بهداد کوچولو بنویسی و کارهاش و کتاباش و...
تبسم بهار
24 مرداد 92 16:05
جااااااااااااااااااااااااااانم .... چه دختر ماهیهههه


بَه...خوش آمدید بانو. ممنون از کلیک رنجه تون! خوشحال شدم بسی!
زهرا مامان حنانه
2 شهریور 92 15:30
عاشق مامانایی ام که عدالتو بین بچه هاشون اجرا میکنن
اسم وبتو عوض کن اسم دوتاشونو بذار


مامانایی که سعی می کنن عدالتو برقرار کنن و این برای مادرها راحت تره چون واقعا توی قلبشون هم بچه هاشون رو یه اندازه دوست دارن...
حتما اینکار رو خواهم کرد انشاالله... منتظر تعیین جنسیت نی نی گولومون هستم برای تکمیل کردن نام وبلاگ... احتمالا میشه کپلچه خانوم و تپلچه خانوم یا کپلچه خانوم و تپلچه خان! یا اینکه کپلچه خانوم و تربچه خانوم یا خان!! راستش دقیق مطمئن نیستم کدومش اما بالاخره یه چیزی توی همین مایه ها میذارم انشاالله... ممنونم از حضورتون، بانوی مهربان!