فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
نازنین زینبنازنین زینب، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

کُپُلچه خانوم، لُـپـّــــو خان و لُپَّـــک (گردو خانوم)

سه امانت الهی در خانه ی ما

غذای من!!

1392/2/10 16:32
نویسنده : مامان زنبق
394 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خداوند

 

با صدای بلند می گویم:

ــ میشه من بعضی دخترها رو بخورم؟!

با چهره ای کاملا جدی و با صدای کودکانه و شیرینت می گویی:

ــ من که غذا نیستم!!

:)

 

غذا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

پانی(مامانه بهداد)
10 اردیبهشت 92 22:54
ای جوووووونم کی گفته شما غذا نیستی؟
پس شیرین عسل کیه؟
قند ِنبات کیه؟
قربونه خوشمزه گیهات برم خاله جون.
مامان جون دخملی رو همه اش رو نخوریا برای ما هم بزار



چشم حتمنی...فعلا که هی ازش می پرسی این لَپ کیه میگه: لُپ داییه! اون یکی لَپش رو هم میگه لَپ بابابزرگه... چیزی به ما رسید چشم! حتما دعوت می کنم یه دل سیر با هم بخوریمش...
پانی(مامانه بهداد)
10 اردیبهشت 92 22:56
زنبق جووون عاشق این آرشیو موضوعی ِ وبلاگت هستم.
هر دفعه که میام بارها میخوانمش . خیلی خیلی شیرین و زیبا مینویسی.



واقعا میگی پانی جون؟؟؟اتفاقا همش فکر میکردم بیخود نوشتم اینهمه...! آخه همه خلاصه و مفید مینویسن من یه کیلومتر فقط موضوع نوشتم انگار!!)الان امیدوار شدم دیگه پاکش نمیکنم پس!!ممنون عزیزم...
مامان زهره
10 اردیبهشت 92 23:31
خورشيد زميني خدا يا زهرا

اي زينت نام مصطفي يا زهرا

مدح تو همين بس كه شدي تا محشر

همتاي علي مرتضي يا زهرا


روزتان مبارک

ممنون خوش اومدین...روز شما هم مبارک...
مامانه زینب
11 اردیبهشت 92 4:05
سلام

روز مادر رو خدمتتون تبریک عرض میکنم ایشالله صد سال برای کپلچه خانم مادری کنی

از آخرین نوشته شما که بغض نوشت بود خیلی گذشته بود خوشحالم به روز کردید

دعامون کنید

بوسسسسسس برای عسلی




سلام عزیز بانوی گرامی من...

قدم روی چشم ما گذاشتین تشریف اوردین...

بله...چند وقتی بود سرگرم دنیا و مافیها بودیم و بسی علاقمند به نوشتن برای نی نی مون اما فرصت نبود...انشاالله بازم برسم براش بنویسم چون کلی خاطرات خوب، عید امسال داشت خدا رو شکر...

واثعا ممنونم از توجهتون.بسی لطف دارین بر ما.

سلامت باشید. شما هم واسه ما دعا بفرمایید.
روز مادر هم بر شما مبارک...

مریم
11 اردیبهشت 92 17:17
سلام. چقدررررررررر خوشحال شدم با دیدن کامنتتون. و چقدرررررر خوشحال شدم از این همه وجه مشترک...



راستش بعد از نی نی بانو دو تا وبلاگ عوض کردم. به دلایلی. وبلاگ سوم که لینکش بالا هست رو فعلا دارم. خوشحال میشم دوستیمون بیشتر و گرمتر ادامه داشته باشه



روزتون مباررررررررررررررک

سلااااااام...منم کلی خوشحال شدم دیدم اومدین اینجا...آخه حس کردم گمتون کردم... حالا خدا رو شکر که تشریف اوردین اینجا...

ممنونم از لطفتون... منم خیلی مشتاقم به دوستی بیشتر با شما...

غزل
12 اردیبهشت 92 4:14
خدا حفظش کنه واست ..


ممنونم خواهری...خوش اومدی! خدا آبجی تو رو هم نگه داره واستون!
مامان گیسوجون
20 اردیبهشت 92 16:01
ای جانممممممم به به چه نی نی خوشمزه ای هستی عزیزم


خیلــــی خیلــــی ممنونم...
ساقي رضوان
24 تیر 92 13:13