فاطمه زهرافاطمه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
نازنین زینبنازنین زینب، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کُپُلچه خانوم، لُـپـّــــو خان و لُپَّـــک (گردو خانوم)

سه امانت الهی در خانه ی ما

دلیل ِ نوشتنم...

1392/5/30 10:11
نویسنده : مامان زنبق
380 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای تو

 

این امکان جدیدی که گذاشته ام گوشه ی وبلاگت هم، چیز جالبی ست ها! زبان

حتی اگر نگویم می شود تعداد افرادی که می آیند و می روند کنترل کرد، می شود گفت با آن به راحتی می شود فهمید مثلا صبح ها که من می آیم و می نشینم سر وبلاگت، حدودا چند نفر خواننده دارد...

تو هم ندانی، خدایت می داند که همان روزها که این وبلاگ را برایت درست کردم و تو خودت (که عاشق خرس صورتی رنگت هستی) کنارم نشستی و قالبش را انتخاب کردی، حتی یک درصد هم به فکر این نبودم که وبلاگم جز توی سالها بعد، خواننده ای پیدا کند! اصلا بالای وبلاگت نوشتم: برای چشمان روشنت که همیشه یادم باشد که فقط برای رضای خدایی می نویسم که نگاهت را دوست دارد... و بس!

که روزهایی که مثل الانِ خودم، دلت می خواهد بدانی در این روزها دقیقا مادرت چه حس هایی را تجربه می کرده و چه روزهایی را سپری کرده، یک علامت سوال بزرگ همیشه گوشه ی ذهنت نیفتاده باشد!

که به قول زندایی زینبت، بهم افتخار کنی که این روزها برایت وقت گذاشته ام و قلم زده ام و خاطراتت را ثبت کرده ام...

که لبخند بزنی و آه بکشی با خواندن این خطوط...

اما این ابزار وبلاگی را که گذاشته ام این گوشه، هوسم می اندازد که شماره اش زیاد شود!

واقعا چه فرقی می کند؟!

شاید مضحک تر از این در عالمی که خدایش از زبان بنده های خوبش فرموده : « ربنا ما خلقت هذا باطلا » نباشد که آدم بخواهد خواننده های وبلاگش را زیاد کند!

نمی دانم شاید عشق به شهرت باشد درونم... شاید میل به دوست های بیشتر...

هر چه که باشد، دوست ندارم برایم مهم شود آنقدر که هی چشم بدوزم به اینکه آیا بیشتر از ده نفر همزمان هم می توان خواننده داشت...! ابرو

 

واقعا چه سود؟!

 

با عروسک هایت

 

*این عکس آتلیه ای مربوط به عید سال 92 می باشد که روی شاسی بزرگ چاپ کردیم و دم در اتاقت نصب نمودیم. به نظرم، بهترین عکسی است که دوست دایی یوسف در خانه شان از تمام بچه های ساختمان از جمله فاطمه و آیه (دختران دایی یوسف) و مریم (دختر دایی یاسین) و شما نازنین ِ من گرفت.ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

مامان فائزه
30 مرداد 92 16:04
عزیزم
ماشاالله خیلی نازی شما ...




ممنونم خاله ی مهربون!
مامان فاطمه زهرا
30 مرداد 92 18:09
خانمی منم 20 بار هم سلام کردم هم شروع چت زدم اگر ایدی دارین بیان تو یاهو با هم چت کنیم اینجا خوب نیست


پیام خصوصی دادم بهتون.
پانی(مامانه بهداد)
31 مرداد 92 10:25
سلام عزیزم.
چه خوب که این فرشته کوچولوی ِ جدید به جمع سه نفره شما قدم گذاشته و فکر کنم از برکات وجودش زود زود آپ شدن وبلاگ نازنین فاطمه عزیزم هست و اینکه ما میتونیم صورت ماهش رو ببینیم.
این اتفاق جدید در وبلاگ بهداد من دیده نمیشه نمیدونم چطوری باید ازش استفاده کنم. کلا من در تکنولوژی عقبم فقط گاهی میام و مینویسم و بیشتر میگردم و لذت میبرم از نوشته های مادرهای با ذوقی چون شما. الانم که چند وقتیه شور و شوق نوشتن به کل از دلم رفته . هرشب میام و میگم امشب دیگه مینویسم ولی باز ...
عزیزم خیلی هم خوبه که دوست داری خواننده نوشته هات بیشتر و بیشتر بشه چون واقعا آدم تشویق میشه و احساس خوبی میکنه وگرنه که خوب مثل قدیم ها به همون خاطره نویسی دفترهامون ادامه میدادیم ولی در کل این موضوع نباید خیلی دغدغه بشه که به خاطرش ننویسی و یا کم بنویسی.
منکه به عنوان یه دوست و همراه و همدل همیشه با عشق میخونمت چون آرومم میکنه دل نوشته هات برای چشمان روشنش.
میبوسم گل ناز خوشرنگم رو . هزار ماشالله خیلی شیرین و خواستنی شده عکسش.
مامان جون ِ مهربون دعامون کن که خیلی این روزها به نفس های پاکت نیازمندیم. (ببخش که زیاد پر حرفی کردم)


سلاااام... اینقدر دلم برات تنگولیده که نگو! خیلی ممنون که اومدی و بالاخره از خودت خبری دادی بهم. خیلی لطف داری. راست میگی الان میدونی خودت چقدر بهم انرژی دادی با حرفات؟ ولی اینها درمورد کسانی صادقه که نظری هم برات می نویسن و خوشحالت می کنن نه اینکه یه عده ای که همینطوری در سکوت میان و میرن که البته از اونها هم کلی ممنونم اما خب...دلگرمی به آدم نمیدن! و مسئله همونه که دغدغه نشه برای آدم! ممنون از این همه لطفت،مهربان بانو!
زهرا مامان حنانه
31 مرداد 92 14:55
سلام عزیزم خیلی قشنگ مینویسی ماشاالله لحن زیبایی داری


سلام. لطف دارید. ممنونم.
ماهرخ
1 شهریور 92 18:19
روی ماه کلپچه خانوم شما رو هم دیدیم . خیلی بامزه و نازه انشاله خدا واست نگهش داره گلم . من لینکت میکنم تا باهم دوست باشیم


سلام خانومی. ممنونم. ولی ای کاش آدرس وبلاگتون رو هم می دادید!
ماهرخ
3 شهریور 92 12:32
اینم آدرس ما :

felfeli.niniweblog.com


خیلی ممنونم.لینک شدید بانو!
زهره مامانی مرسانا
3 شهریور 92 13:04
باز هم قلم زیبا و باز هم حس مشترک منم دوست دارم خوانندهای وبم زیاد باشه ولی گاهی به خودم نهیب میزنم هدفت فقط سپردن این خونه به مرسانا ست نه چیز دیگه اخه وقتی میبینم بعضی وبلاگها تا نود تا کامنت دارن میپرسم اینها چی کار میکنن که اینقدر خواننده دارن فقط ابنو میدونم ارزشها و معیارها فرق کرده واسه سنجیدن ادمها


خیلی خیلی ممنونم از نظر ارزشمندت عزیزم... واقعا منو خوشحال و هیجان زده می کنی وقتی اینقدر از موضع فعال بحث می کنی و نظرت رو بهم میگی ...راست میگی بانو!تغییر ارزشها در نظر آدمها مسئله ایست که در هر حال رخ داده است. شاید لزوما یک وبلاگ پر خواننده پر از مطالب مفید نباشد!... اما خب به نظر من اصلا فضای نی نی وبلاگ فضایی نیست که آدم بخواهد برای خودش خواننده جمع کند!بیشتر یک جور خاطره نویسی از دنیای کودکانی ست که هرلحظه دارند بزرگ می شوند و گاهی هم بازتاب نظر والدین درباره ی تربیت فرزندانشان می باشد.
به نظر من بهتر است فکر و ذکر آدم نشود این مسائل نه چندان باارزش...!مخصوصا که کارمهمتر و وظیفه ی سنگین تری مثل تربیت فرزند روی دوشهای ماست!
انشاالله که از پسش برآییم...
مدرسه ی مامان ها
3 شهریور 92 18:21
سلام مامان عزیز
ممنون که به مدرسه ی خودتون تشریف آوردید، شما هم به جمع مامان های خوب مدرسه اضافه شدید
امیدواریم شما رو در جمع مامان های فعال مدرسه ببینیم
برای شما و دختر نازتون آرزوی سلامتی و خوشبختی داریم


سلام. خیلی خیلی لطف فرمودید. فقط کاش درباره ی چگونگی فعالیت در مدرسه ی مامان ها بیشتر توضیح می دادید.متشکرم.
ماهرخ
4 شهریور 92 12:00
چه مامانه تنبلی شدی ها زود باش آپ کن وبلاگ دخملی رو دیگه . ببین من چه فعالم


تنبلی؟! نمیدونم شایدم... مشغول نوشتن یه پست بلند بالام آخه... وقت کنم تمومش کنم باز می نویسم انشاالله...ممنون! آفرین دارید خب...
مامان طهورا عسلی
5 شهریور 92 12:34
سلام عزیزم دوست دارم با هم ذوست باشیم. افکارتون رو میپسندم. اگر دوست داشتید به ما سری بزنید


تو نی نی گپ جز دوستانتون هستم


سلام بانو. ممنون از حضور و دعوتتون. سر زده ایم.
خیلی خوش تشریف آوردین...
عکس فرش
5 شهریور 92 17:51
آیا میخواهید عکس دلبند خود را به تابلو فرش تبدیل کنید؟؟؟ تبدیل عکس و هر گونه تصاویر به فرش در ابعاد گوناگون... کمتر از ده روز آن را درب منزل تحویل بگیرید... ارسال به تمام نقاط کشور.. 09137290912 03614456265
فرشته
13 شهریور 92 0:53
سلام مامان زنبق جان چه دختری نازی داری؟ ماشاالله....
ممنون که به من سر زدی عزیزدل


سلام. خیلی خوش اومدین.ممنونم.
زهرا مامان حنانه
16 شهریور 92 22:22
دختر ، خاطرات شاد و خوشی گذشته

لحظات شاد حال

و امید آینده است

تقدیم به دختر امروز و مادر آینده

روزت مبارک عزیزم


ممنونم خاله ی مهربون... روز دختر بر حنانه جون هم مبارک!
ساقی رضوان
21 شهریور 92 14:52
خب معلومه مادر میگه قرربون ِ دستو پای بلوریت برمممممممممممممم )


بهترین عکس، منظورم بین عکسای خودش بود...دهع! :/
ماهرخ
24 شهریور 92 10:13
پست بلند بالات تموم نشد ؟


نه دیگه. اگه وقت می کردم کاملش کنم که عالی بود! صفحه ی جدید چطورر میشه ساخت و توش نوشت؟؟؟
مامانه زینب
30 شهریور 92 22:55
سلام عزیزم خوبیییییی دختر گلت خوبه از نی نی چه خبر امیدوارم حالش خوب باشه خیلی وقت بود نرسیده بودم بیام دوقلوهام خیلی شیطونتر شدن و وقت نت اومدن نمیذارن
خیلیییی دعام کن مواظب گلات باش عزیزم


سلام بانوی مهربونم...خوبید شما؟ خدا حفظشون کنه گل دخترا رو... ماهم شکر خدا خوبیم.و البته نمی رسیم زیاد بیایم نت...شنیدیم میگن زیادش خوب نیست واسه نی نی...نمیدونم حالا...:/ انشاالله منم برسم سر فرصت بیام بهتون سر بزنم. فعلا باز مشغول درس و اینا شدیم... التماس دعا.
ساقی رضوان
3 مهر 92 15:48
امروز داشتم بهت حسودی میکردم میگفتم خوش ب حالش دو تا دختر داره


حالا از کجا معلوم این نی نی کوچکولوهه هم دختر باشه؟!هوم؟واقعا برام فرق نداره. خدا کنه سالم و صالح باشه...
زهره مامانی مرسانا
3 مهر 92 23:45
سلام کم پیدایی خانمی کجایی؟


سلام زهره خانوم مهربونم. ممنون از اینکه یاد ما هستید. ما که نمیونم چرا اینقدر سرمون شلوغ شده که فرصت نوشتن توی هیچ دفتر مجازی و حقیقی ای رو پیا نمی کنیم و بسیار از این موضوع ناراحتیم... دعا بفرمایید برای برکت وقتمان!
ماهرخ
13 مهر 92 14:24
دوستم خوبی ؟ طرح احوال پرسی گذاشتم امروز


سلام بانو. چقدر خوبه که بهمون سر می زنید همین گاهی ها هم خیلی ست برایمان! ممنون. شکر خدا خوبیم.انشاالله که شما هم خوب و سالم باشید. دعایمان کنید.
ساقی رضوان
18 مهر 92 14:01
ئح دختر نیس؟ توی یکی از پستات ی چی نوشته بودی من فک کردم دختره))))


نه اتفاقا به تازگی فهمیدیم پسره. در هر حال فرقی برامون نمیکرد. همین بسه که شکر خدا سالمه.
پانی(مامانه بهداد)
21 مهر 92 12:31
سلاااااااااام
مامان خانمی کجاااااایی؟ پس چرا نمیای آپ کنی؟ نکنه فرشته کوچولوی جدید نمیگذاره؟ گل دختر خوبه؟ دلمون تنگید خواهر جان


سلاااام پانی خانوم. خوبیم شکر خدا. دل به دل راه داره. هی میام اینجا و نمی نویسم و کلی اعصاب خودمم خورد میشه... به زودی انشاالله پست جدید مفصلمو میذارم...دعامون کنید.
زهره مامانی مرسانا
25 مهر 92 20:22
نیستی خانمی یعنی اینقدر سرتون شلوغ شده پس دیگه باید کم کم دل بکنیم از این وبلاگ روزی که به امید خدا نی نی تازه بیاد
منتظر قلم زیباتونم


ممنونم بانو... اینقدر بهم لطف دارید که شرمنده می کنید با حرفاتون... به زودی زود میام بازم انشاالله. شاید همین فردا پس فردا به روز بشه این وبلاگ خاک گرفته...
ماهرخ
28 مهر 92 21:26
ما آپ شدیم


ممنون از دعوتتون. خدا یه فرصت وسیعی بده بیایم به همه ی دوستان سری بزنیم!
ساقی رضوان
29 مهر 92 21:32
نازززززززززززززززی تپلی خان))))))))))


ماهرخ
6 آبان 92 11:21
فکر کنم کلا دیگه بی خیال آپ کردن وبلاگ شدی عزیزم . بگذریم حالا بیا بگو خودت خوبی ؟ نی نی گلت خوبه خب خداروشکر خوندم که پسر شده نی نی جونت مبارکت باشه خانمی جفتت جور شد . به خودت حسابی برس


سلام. خداروشکر امشب دیگه آپ می کنم...ممنونم واقعا از این همه لطفی که بهم داشتید توی این مدت! سلامت باشید.