نگاره های نگاهم (2)
و در ادامه : 17 June 2013 11 months ago اولین باری بود که شهربازی می رفت... جایی که مادرش هنوز هم دوست میدارد! چند بار پرسید: اینجا کجاست؟!پارکه؟!؟ 20 June 2013 11 months ago برق ستاره های میان گیسوان تاب دارت، چشم ستاره های آسمان را هم خیره کرده است ... 20 June 2013 11 months ago به نام مهربان خدا... مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد... قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد... شیرین من! شیفته ی این شعر حافظ بزرگوارم که چقدر برایم تداعی می کند لبخندت را... و تلاقی می کند با نگاهت ... 20 June 2013 11 months ago وقتی چادر مامان بزرگت رو سر می کنی ...